بر فرازبلندترین قله ی روشنایی نشستم! از اون بالا بالا ها می شد همه جا رو از نظر گذروند. تنها بودم ولی این تنهایی آزارم نمی داد.لذت بخش بود.اهورایی بود.اونجا حس کردم به خدا خیلی نزدیکم انقدر که می تونستم دستش رو بگیرم و توی قلبم گرمای اطمینان رو حس کنم. نمی دونم چرا اونجا بودم.یه روز چشمامو باز کردم و دیدم اونجا نشستم.زیر پام ابرهای مه آلود جولان می دادند.ابرهایی که خاطراتم رو در خودشون پنهان کرده بودند.خاطرات دختری که با احساساتش زندگی کرده بود ولی حالا... انگار یه تکه سنگ بر فراز اون قله ی سفید پوش نشسته بود. قلبم دیگه باهام حرف نمی زد. خیلی وقت بود که سکوت کرده بود....شاید از آخرین باری که بارون باریده بود.. کی؟یادم نمیاد...خیلی گذشته...آسمون طلایی شده بود....زمان بی معنی بود اما رنگ دل آسمون به رنگ غروب بود. چقدر دلم گرفت...دلم می خواست با کوه..با ابرها...با خدا حرف بزنم... اما نمی شد..قلب سنگیم دیگه نمی تونست حرف بزنه...نمی تونست.... نمی تونست...
سلام مرسی که به من سر زدی و از کامنته خوشگلت ممنوون!!! چیزی که از زندگی دیدم یه مرداب کثیف بیشتر نبوده خوبیا همیشه زیر این کثیفیا پنهونن... But I'M still Alive TC and BUHBYEE
سلام باران عزیزم تو وقتی بهم پی ام میدی باید توی پیغام بهم بگی من واقعآ شرمندم اتفاقآ من هم خیلی دوست دارم با دوستان عزیزم صحبتی داشته باشم باز هم معذرت
یه دنیا شرمندم...بخدا یه یه هفته ای بود اصلا وضع کامپیوتری درست و حسابی نداشتم...خلاصه ببخشید.خوبی؟؟ منم تازگیا خیلی احساس سنگ بودن میکنم...دیگم دارم خسته میشم از این وضعیت...خیلی خسته...
سلام:متن دلگیری بود ولی صداقت داشت صاف و پاک بود مثل باران،من تا آخر عمر بارن که ببارد بدون امیر داره به تو فکر میکنه لاقل بدون یکی داره بهت فکر می کنه تا بعد...
همیشه وقتی بچه بودم بهم می گفتن خدا اون بالا هاست و من همیشه دوست داشتم یه خلبان بشم.
توی هر کدوم بیای منو پیدا می کنی:
http://shalamrood.blogfa.com/
http://khooda.blogfa.com/
http://shalamrood.blogsky.com/
سلام. همه جا دلتنگی.همه دلتنگ. خدایا بسه دیگه. لینکتم درست کردم. شاد باشی. بای.
نه هیچ وقت بانو کوچولو نمی میره . خاطره ی اون با تو برای من زنده است
سلام بازم منم افرین !! واقعا که زیباست منم دو شنبه اپ میکنم اخه فردا تولدمه
سلام مرسی که به من سر زدی و از کامنته خوشگلت ممنوون!!!
چیزی که از زندگی دیدم یه مرداب کثیف بیشتر نبوده خوبیا همیشه زیر این کثیفیا پنهونن... But I'M still Alive
TC and BUHBYEE
سلام باران عزیز
زیبا بود... من اگه جای تو بودم ؛ همون بالا قلب سنگم رو با دستای گرم خدا نرم می کردم.
موفق باشی خوب من
مرسی از کامنتت .وبلاگ خیلی قشنگی داری .خوشحال میشم بازم بیای موفق باشی
سلام باران عزیزم
تو وقتی بهم پی ام میدی باید توی پیغام بهم بگی
من واقعآ شرمندم
اتفاقآ من هم خیلی دوست دارم با دوستان عزیزم
صحبتی داشته باشم
باز هم معذرت
یه دنیا شرمندم...بخدا یه یه هفته ای بود اصلا وضع کامپیوتری درست و حسابی نداشتم...خلاصه ببخشید.خوبی؟؟ منم تازگیا خیلی احساس سنگ بودن میکنم...دیگم دارم خسته میشم از این وضعیت...خیلی خسته...
سلام عزیز
ممنون که برای نوشته م نظر دادی
می خوام اگه مایل باشی با هم لینک مبادله کنیم
فکراتو که کردی بهم بگو
سمندر= دیده ور
سلام:متن دلگیری بود ولی صداقت داشت صاف و پاک بود مثل باران،من تا آخر عمر بارن که ببارد بدون امیر داره به تو فکر میکنه لاقل بدون یکی داره بهت فکر می کنه تا بعد...