سلام من از امیر هیچ خبری ندارم جز همون کامنتی که خودش گذاشته بود حقیقتش خودم هم خیلی ناراحتم .. هیچ کاری هم از دستم بر نمیاد... اگر خبری پیدا کردیم من رو بی خبر نذارین .. ممنون میشم ./.
سلام:عزیز من من هیچوقت با هیچ دوستی قهر نمیکنم،راستشو بگم از قهر کردن با اونها که احساس میکنم دوستم دارن میترسم،عجیب گرفتاریهای گذشته یکباره هجوم آورده نمیدونم آخرش چی میشه،فعلا مجبورم که داستانم وتغیراتی بدم و شاید مقبول افتد تو نمیدونی من گرفتار چه مکافاتهایی هستم دریغ از پارتی گردن کلفتی که جلوی اینها را بگیره،وبم رو عوض کردم برای نشان دادن حسن نیت اول به شما آدرس دادم من برای هیچ کس کامنت نزدم توی این مسائل اخیرم فقط رو وب خودم یه کامنت وهمین،باران جان من وب جدیدم وطی چند روز آینده با قالب همون وب قبلی تبدیل میکنم فعلا همون شکل موجود و همون ،،سرآغاز ،،نوشتم از نظر قالب نمیخوام تغییری بدم ولی داستان را باید عوض کنم که میکنم،قدرت عجب چیز عجیبییه،من که فقط دارم باهاش له میشم،دست از سرم برنمیدارن دیگه دارم دیونه میشم و خیلی خسته،دیگه انرژی ندادم نه،دیگه ندارم،پس کی من روی سکوت،آرامش وهزار چیز که همه به راحتی دارند وخواهم داشت،فکر کنم هیچ وقت؟؟؟به خدا برم اون دنیا راحترم،الان که باهات صحبت میکنم شنیدم فردا ماه رمضان شروع میشه،من که ریه هام چرک کرده دارم پنیسیلین میزنم،اونم از نوع یک و دویست ده تا باید بزنم،روزه نمیتونم بگیرم ولی مارو دعا کن،ماه رمضان تمام میشه مشکلاتم تموم بشه یا پاکم کنه وبعد ببرتم،دیگه بریدم بریدم،بریدم،بریدم،بریدم،بابا یکی نیست عمق درد منو بفهمه وکمکم کنه،خسته شدم، خسته شدم به کی بگم چه بلایی سرم آوردند،میدونی چرا ریه هام چرک کرده،ولش کن با بامن دارم خودم و برا رفتن آماده میکنم کجا؟؟؟اونجا که شکایت کنم از این بنده ها و کسی شکایتمو دور نیاندازه اونجا که قدرت مطلقش جلوی این همه نامردی وبیمعرفتیو آدمهای خائن وبگیره،ببین یه عشق با من چیکار کرد،دست بردار هم نیست،تازه باید کلی ببخشید بگیم که چیه بهم خیانت شده،اگه خیانت کرده بودم تکلیفم چی بود؟؟؟همه چی وارونه شده،خدا صدامو بشنو....باران جان من تمام مطالبت رو خوندم خیلی حرف زدم ولی بگذار به حساب این چند روز که نبودم،دعام کن که بدجوری دنبال نجاتم،از ظرفیتم خارج شده،یا تا آخر ماه رمضان........باران جان خوشحالم که دانشگاه رو تجربه کردی،سلامت باش که فقط همین رو میخوام،خدا حافظ یار مهربانم.......
سلام باران جون شعرت خیلی قشنگ بود .... انگار دیگه به دانشگاه عادت کردی نه؟؟؟؟ یک کم از دانشگات بنویس تو وبلاگت ... دوست دارم از جو اونجا بدونم.... دعا کردنم یادت نره قشنگم(بوس)
بامداد
چهارشنبه 13 مهرماه سال 1384 ساعت 10:46 ق.ظ
بابا دمت گرم ... چه آهنگ قشنگی ... چه متنی داغ دلم رو تازه کردی ای ول ... حال کردم ... می دونی تو این نوشته چه قدر درد پنهان چقدر احساس ... چقدر بی وفایی!!! من قلبم یه بار شکست .... بدم شکست و دیگه نخواستم کسی بهم بچسبوندش ... همه تیکه هاش گرد گرفته مونده!!! درشم قفل کردم ... هیچوقت نمیتونم فراموش کنم ... have fun gurl TC and bYe for NoW
قققققربووونت بشم ..والا تو انقد خوبی که احتیاجی به دعایه ادمی مثه من نداری ....بعدشم جونه خودت که اینقد واسسه من عزییز بیخی که کجایم ..راسی بت گفتم اسمم چیه؟؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟ فک کنم گفتم نه ؟(چه بد!!!!!)..خوب اره بابا خوندم میگم که یارو حالششششش خراف بیده بید ....بخدا شاید از تست کنکور هم بدتر بپرسه ..خدا خیرش نده ؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟؟!خوب قربونت برم من ..اوچیکتم ..فههههلا
سلام من از امیر هیچ خبری ندارم جز همون کامنتی که خودش گذاشته بود حقیقتش خودم هم خیلی ناراحتم .. هیچ کاری هم از دستم بر نمیاد... اگر خبری پیدا کردیم من رو بی خبر نذارین .. ممنون میشم ./.
سلام:عزیز من من هیچوقت با هیچ دوستی قهر نمیکنم،راستشو بگم از قهر کردن با اونها که احساس میکنم دوستم دارن میترسم،عجیب گرفتاریهای گذشته یکباره هجوم آورده نمیدونم آخرش چی میشه،فعلا مجبورم که داستانم وتغیراتی بدم و شاید مقبول افتد تو نمیدونی من گرفتار چه مکافاتهایی هستم دریغ از پارتی گردن کلفتی که جلوی اینها را بگیره،وبم رو عوض کردم برای نشان دادن حسن نیت اول به شما آدرس دادم من برای هیچ کس کامنت نزدم توی این مسائل اخیرم فقط رو وب خودم یه کامنت وهمین،باران جان من وب جدیدم وطی چند روز آینده با قالب همون وب قبلی تبدیل میکنم فعلا همون شکل موجود و همون ،،سرآغاز ،،نوشتم از نظر قالب نمیخوام تغییری بدم ولی داستان را باید عوض کنم که میکنم،قدرت عجب چیز عجیبییه،من که فقط دارم باهاش له میشم،دست از سرم برنمیدارن دیگه دارم دیونه میشم و خیلی خسته،دیگه انرژی ندادم نه،دیگه ندارم،پس کی من روی سکوت،آرامش وهزار چیز که همه به راحتی دارند وخواهم داشت،فکر کنم هیچ وقت؟؟؟به خدا برم اون دنیا راحترم،الان که باهات صحبت میکنم شنیدم فردا ماه رمضان شروع میشه،من که ریه هام چرک کرده دارم پنیسیلین میزنم،اونم از نوع یک و دویست ده تا باید بزنم،روزه نمیتونم بگیرم ولی مارو دعا کن،ماه رمضان تمام میشه مشکلاتم تموم بشه یا پاکم کنه وبعد ببرتم،دیگه بریدم بریدم،بریدم،بریدم،بریدم،بابا یکی نیست عمق درد منو بفهمه وکمکم کنه،خسته شدم، خسته شدم به کی بگم چه بلایی سرم آوردند،میدونی چرا ریه هام چرک کرده،ولش کن با بامن دارم خودم و برا رفتن آماده میکنم کجا؟؟؟اونجا که شکایت کنم از این بنده ها و کسی شکایتمو دور نیاندازه اونجا که قدرت مطلقش جلوی این همه نامردی وبیمعرفتیو آدمهای خائن وبگیره،ببین یه عشق با من چیکار کرد،دست بردار هم نیست،تازه باید کلی ببخشید بگیم که چیه بهم خیانت شده،اگه خیانت کرده بودم تکلیفم چی بود؟؟؟همه چی وارونه شده،خدا صدامو بشنو....باران جان من تمام مطالبت رو خوندم خیلی حرف زدم ولی بگذار به حساب این چند روز که نبودم،دعام کن که بدجوری دنبال نجاتم،از ظرفیتم خارج شده،یا تا آخر ماه رمضان........باران جان خوشحالم که دانشگاه رو تجربه کردی،سلامت باش که فقط همین رو میخوام،خدا حافظ یار مهربانم.......
سلام باران جون
شعرت خیلی قشنگ بود .... انگار دیگه به دانشگاه عادت کردی نه؟؟؟؟
یک کم از دانشگات بنویس تو وبلاگت ... دوست دارم از جو اونجا بدونم.... دعا کردنم یادت نره قشنگم(بوس)
باز کن پنجره راتاکه احساس هوایی بخورد
بابا دمت گرم ... چه آهنگ قشنگی ... چه متنی داغ دلم رو تازه کردی ای ول ... حال کردم ... می دونی تو این نوشته چه قدر درد پنهان چقدر احساس ... چقدر بی وفایی!!!
من قلبم یه بار شکست .... بدم شکست و دیگه نخواستم کسی بهم بچسبوندش ... همه تیکه هاش گرد گرفته مونده!!!
درشم قفل کردم ... هیچوقت نمیتونم فراموش کنم ...
have fun gurl TC and bYe for NoW
قققققربووونت بشم ..والا تو انقد خوبی که احتیاجی به دعایه ادمی مثه من نداری ....بعدشم جونه خودت که اینقد واسسه من عزییز بیخی که کجایم ..راسی بت گفتم اسمم چیه؟؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟ فک کنم گفتم نه ؟(چه بد!!!!!)..خوب اره بابا خوندم میگم که یارو حالششششش خراف بیده بید ....بخدا شاید از تست کنکور هم بدتر بپرسه ..خدا خیرش نده ؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟؟!خوب قربونت برم من ..اوچیکتم ..فههههلا
تحویل بگیر:)
سلام باران جونم
مثل همیشه زیبا بود...عکس هم که دیگه معرکه.........
امیدوارم این رو ترم موفق باشی......فعلا
سلام. وای ... چه عکس قشنگی گذاشتی.... خیلی با مفهومه .
سلام باران خانوم عزیزم
این آخرین نظری که برات میزارم
به ما که محل نذاشتی ... اشکال نداره
به امید دیدار
خدانگهدار
سلام.خیلی زیباست.