امروز توی طبیعت بودم.زیر درختی سرسبز...زیر آسمون آبی خدا....
روی یه تاب بلند نشسته بودم و خودم رو سپرده بودم دست نسیم.
صدای پرنده ها عجب  موسیقی آرامش بخشیه....
چشمامو بستم و همونجور که تاب می خوردم فکر کردم.
به این فکر کردم که این روزها چقدر ذهنم درگیرومشغوله...
جالب اینجاست که می دونم چقدر این فکرها احمقانه و پوچ و بی ارزشند!
اما باز هم از رو نمیرم.....
برعکس گذشته که آرزو داشتم دوروبرم شلوغ باشه تازگیا دوست دارم تنها باشم...
یعنی از مرز خونوادم اون ورترنرم.
یه جورایی خوشحالم و یه جورایی هم ناراحت...
ناراحت برای این که احساس سردرگمی عجیبی تمام وجودمو پرکرده.....سردرگمی  از این که نمی تونم یه سری تصمیم های اساسی واسه ی زندگیم بگیرم و
خوشحالم به خاطر این که می بینم رویاهای گذشته ام دوباره برگشتند...
رویاهایی که یه زمانی همدم همه ی لحظه هام و بزرگترین دلخوشی زندگیم بودند.
میگن آدم ها توی فکرشون آیندشون رو می سازند و فردای ما همون چیزی خواهد بود که انتظارش رو داشتیم.
نمونه اش هم این که هر وقت از جلوی یکی از ساختمون های دانشگاه آزاد رد می شدیم مادرم می گفت :((اینجادانشگاهته!)).........دلیلش بماندکه چرا مامانم منو دانشجوی اونجا می دید!
حالا هم ببینین...شدم دانشجوی همون دانشگاه!
میخوام آیندمو بسازم...با رویاهایی که می خوام واقع بینانه و به دور از بلندپروازی توی فکرم رقمشون بزنم!
دیگه از اصرار و التماس به خدا خسته شدم....
دیگه تسلیم تسلیمم!...باید ((صبر)) کنم...چه بخوام چه نخوام....
نظرات 40 + ارسال نظر
sogol پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:40 ب.ظ http://guilty.blogsky.com

mm neveshtehat ghashangan be manam sar bezan bye

نادر جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 01:49 ق.ظ http://nader3soot.persianblog.com/

سلام باران جون امیدوارم که حالتون خوب باشه
اول از همه قبول شدنت تو دانشگاه رو بهت تبریک میگم بعدش هم اینکه امیدوارم که با پشتکار بیشتر بتونی اینده ای بهتر و قشنگتر داشته باشی من هم از اینور واسه موفق شدنت در تمام مراحل زندگیت واستون دعا میکنم غروب غمها وطلوع شادیها را برایت ارزومندم بای تا های

حسین جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 01:56 ق.ظ http://www.mh24851.persianblog.com

آره موافقم صبر بهترین راهشه...ولی بعضی وقتا من از صبر کردن هم خسته میشم...بعضی وقتا میخام فقط خدا حاجتمون بده...میخام اون اتفاقی که فکر میکنم برام خوبه بیفته. از تو چه پنهون بعضی وقتا از دست خدا شاکی میشدم اون قدیما...ولی بعد از یه سری اتفاقائی که آخرش ختم شد به این اینجا بودن..دیگه گفتم خدایا نوکرتم هرچی تو بگی.در مورد ساختن آینده هم که از قدیم گفتن خواستن توانستنه.حالا....زاستی، یادت نره به من چه قولی دادیاااااااااااااااااا

فرام جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 04:03 ق.ظ http://faramarzjoon.blogsky.com

سلام ..اولش بگم طبیعت یعنی نفس ...بعدشم در مورد مامانت فقط خوشحال باش دانشگاه قبول شدی ....سردرگم مباش که فردا قانونش سردگمی است ..به خود درس انکار یاد ده تا سرمشق تو برای زندگی غم و پوچی نباشد ..سری به من بزن و اگه دوست داشتی بگو تا تبادل لینک کنیم

*صابر* جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 04:40 ق.ظ http://giitarist.blogsky.com

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام... خوبی ؟ کجاهایی؟ من آ کردم

آریانا جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 08:47 ق.ظ http://www.arianapoem.persianblog.com

سلام. خوبی؟ ببخشید بازم دیر کردم. همیشه هم آینده همون چیزی نیست که انتظارش رو داریم. خیلی وقتا اینطوریه. در ضمن از خدا هم نه خسته شو نه ناامید. همیشه هرچی واسه آدم پیش بیاره مطمئن باش اون چیز به نفع آدمه. شاد باشی. راستی آپم کردم. خوشحال می شم تشریف بیاری عزیز. بای بای.

... جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 01:48 ب.ظ

سلام باران خانوم
حاله شما ... ؟
این نوشتت مهشر بود

پژمان جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 03:02 ب.ظ http://www.sportboy.blogsky.com

سلاممممممممممم !! خوبی ؟ امیدوارم موفق باشی !! نیمه شعبان رو یادت نره!!

نادر جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 03:23 ب.ظ http://nader3soot.persianblog.com/

سلام باران جون
خوبی عزیز
امیدوارم که حالتون خوب باشه باران جون قرار بود که ایدیتون رو واسه من بفرستین هر موقع که ای دیتون به دستم برسه به صورت خصوصی واستون میفرستم باشه؟
با ارزوی روزهای خوش برای شما بای تا های

حسین جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 09:33 ب.ظ http://www.mh24851.persianblog.com

یعنی انقدر طول میکشه؟؟ ۸ صبح تا ۵ عصر؟؟ فکر نکنماااااا؟؟ نمیدونم.به هر حال چشم دعا میکنم.

زندوووووووووووووووووونی شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 12:33 ق.ظ

سلام بارونم ... وای پس مامانت حس ۶ داشته ..الانم خواهره من چپ میره راس میره میگه برم یا نه ..مامانمو دیوونه کرده ..گفتم بابا برو ماروهم راحت کن تو هم کشتیمون ... بینم چی میشه آخرش ....خوب چه خبرا عزیزم ..خوش میگذره که ..دیگه برا خودت یه پا دانشجو شدی ها ...بابا دانشجوووو....خوب دیگه من فهل ابرم عزیزم بابای

زندوووووووووووووووووونی شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 01:43 ق.ظ

ما باید اسیر بمونیم ..زنده هیستیم تا اسیریم ..واسه ما رهایی مرگه .. تا رها بشیم میمیریم ..این اولین شعره گوگوشه که خوشم اومد ازش ..البته خواهرم عاشقه گوگوشه ... جدواباد گوگوش تو کاممونه ...وووووف ...اخه تازه متوجه موزیکه شدم ..(چشمک)

محمد شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 02:11 ق.ظ http://www.alquimista62.persianblog.com

نمی دونم شاید اشتباه می کنم، ولی من معتقدم این ما نیستیم که آینده رو می سازیم (تنها) بلکه چیزای دیگه هم توش دخیلن، مثله شانس و تقدیر......
توی نقدیر تو دانشگاه آراد بوده و تو هر چقدر هم بیشتر تلاش می کردی نمی تونستی اونو به سراسری تهران تبدیل کنی........

به هر حال بازم تبریک می گم

مهدی شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 09:37 ب.ظ http://www.forgotten-amorous.mihanblog.com

سلام باران عزیز ....
اول ... بازم تبریک می گم واسه قبول شدنت ... و دوم اینکه همه چیز با گذشت زمان بهتر میشه ... آدم یه مدت سردرگمی داره ... یه وقتایی آدم دیگه حوصله هیچکیو نداره و دوست داره تو تنهاییه خودش باشه ...
به نظر من دوره خوبی می تونه باشه ... آدم کمی بیشتر احساس آرامش می کنه...
به هر حال امیدوارم همیشه خوش باشی...

حسین یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 02:53 ق.ظ http://www.mh24851.persianblog.com

سلام. خوبی؟ چی شد؟ رفتی؟ تموم شد به سلامتی؟؟ رسما دانشجو شدی دیگه :ی

رویا یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 08:58 ق.ظ http://shelereh.mihanblog.com

باران عزیزم سلام.........امیدوارم هر جا هستی خوب و خوش باشی و رویا هات واقعی بشن........موفقباشی

مسعود یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:24 ق.ظ http://alonerhino.persianblog.com

سلام...به خدا امید داشته باش...ازش بخواه کمکت کنه....بهت صبر بده.....

مسعود یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 12:11 ب.ظ http://alonerhino.persianblog.com

یادم نبود...من به روزم....

مسافر یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 03:13 ب.ظ http://www.jademarefat.blogsky.com

سلام
همه که دل گیرن
ای خدااااااا

یحیی دوشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:58 ق.ظ http://roze-sahra.blogsky.com

سلام باران عزیز
مثل همیشه زیبا.....
ارزوی موفقیت برای شما دارم
به من هم سر بزن ... خوشحال میشم ... تا بعد

... دوشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 12:46 ب.ظ

سلام بارن خانم
دیگه وبلاگتو آپ نمی کنی
دیگه به ماسر نمی زنی
...

زندوووووووووووووووووونی دوشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 01:51 ب.ظ

میبینمک ه دیگه گیره دانششششگاهی و کم پیدا شدی ها؟!؟؟!؟!!؟؟!؟؟!!؟؟!بیا دیگه منتظرتیم بابا .بوس بوس بوس بوس بابای

حسین دوشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 02:26 ب.ظ http://www.mh24851.persianblog.com

کم پیدا شدی خانوم دانشجو؟؟ نیستییییییییییییییییییییییییییییییی چرا :((((

بامداد دوشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 04:35 ب.ظ

کجایی مهربون.ببین می تونی ایمیلی روکه باهاش چت می کنی بهم بدی تاادش کنم.

رضا سه‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 03:04 ق.ظ http://rezafazli.tk

زیباست.....همین...و

موفق باشی

یک دختر تنها سه‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 05:02 ب.ظ

سلام . من برگشتم.
http://khooda.blogfa.com/

... سه‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 06:14 ب.ظ

سلام ...
انگار یه وقت هایی مینوسی

مهدی سه‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:31 ب.ظ http://www.forgotten-amorous.mihanblog.com

نمی دونم ... شاید فضای خاص وبلاگته که اینقدر جذابه D:شایدم نوشته های زیبات و شایدم آهنگ دل نشینت ... ولی فکر کنم همشونن که وبلاگتو جذاب می کنه ..
جای خوبیه من اینجوری حس می کنم !
به هر حال می خواستم چیزی بگم..
به غیر از Forgotten- amorous یا ( عاشق از یاد رفته) ! به وبلاگ دیگم هم سر بزنی خوبه ... مثه یه جعبه اس که همه چی توش پیدا میشه : نرم افزار .. موسیقی .. برنامه های موبایل و و و .... خوشحال میشم بیای ..
www.a-man-in-the-hell.mihanblog.com
any ways... tc and bYe for NoW

معین تنها سه‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:58 ب.ظ http://ghalbekhasteh.persianblog.com

سلام.وبلاگ زیبایی ذاری و نوشته های زیباتر امیدوارم همینطور ادامه بدی به منم سرس بزن خوشحال میشم.موفق باشی.بدروووود.راستی من با تبادل لینک موافقم اگه موافقی به من بگو.ممنون

مهتاب چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 12:51 ق.ظ http://hanooznafasmikesham.blogsky.com

سلام باران جان
مدتی ازت خبری نبود نگران شده بودم
تا اومدم به بلاگت سر زدم
بهت تبریک میگم قبول شدنت رو توی دانشگاه
در ضمن این احساسی که الان داری فقط مخصوص تو نبوده منم وقتی دانشگاه قبول شدم احساسم دقیقآ مثل تو بود چون ادم داره از یه پله به یه پله ی دیگه میره
وقتی رفتی دانشگاه از دست این احساس خلاص میشی

الناز چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 06:11 ب.ظ http://mesleelnaz.blogsky.com

سلام باراان عزیز
کاش به مامانت اون موقع ها میگفتی یه دانشگاه توپه دیگه یا مثلا سراسری انتخاب میکرد اون موقع اون جا قبول میشدی!۱!!!!!!(چشمک)
موفق باشی عزیزم!!!

حسین چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 09:20 ب.ظ http://www.mh24851.persianblog.com

سلام باران خانوم. به بابا تو که هنوز اینجا رو آپ نکردی که. چرا خبری ازت نیست؟؟؟ کجا رفتی یهوئی؟؟

پسرک تنها چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:45 ب.ظ http://asemanesaf.tk

سلام باران عزیز ......... ناراحت نباش ..... این دویست یا سیصد سال اول سخته بعدش أسون میشه !! .....می دونم کلمه هام قاطیه . می دونم هیچ نظم خاصی توشون نیست . قلمم هم مثل دلم هنگ کرده و عجیب بهونه گیر شده این روزا . آدما وقتی دلتنگ می شن ، داغون می شن بخصوص اگه بدونن اونی که دلتنگشن تا دنیا دنیاست ، پیششون بر نمی گرده .. شب های زیادی رو به عشق تو ، با امید به دیدنت ، به عشق اینکه منو تو مال همیم ، صبر کردم و خدا رو به تمامی مقدساتش قسم دادم که سلامت باشی اما چه فایده که دیگه حق ندارم دوستت داشته باشم ،‌ دیگه هیچ حقی ندارم !!!

پژمان چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:00 ب.ظ http://www.sportboy.blogsky.com

سلام!! امیدوارم حالت خوب باشه!! ازت بی خبرم کجایی؟ :ی به هم لینک بدیم؟ بهم سر بزن!! موفق و خوش باشی !!

ثنا پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 02:25 ق.ظ http://yasy.blogsky.com

سلام یادته گفته بودی:امیدوارم همیشه بریم و بیایم؟
پس چی شد دوست خوبم؟ بازم پیشم بیا
یا علی

شاهد-سردارقلعه تنهایی پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:52 ق.ظ http://castle.blogsky.com

سلام
خوبی؟
قرار بود مثلا به ما هم خبر بدی ها !
البته دیگه خودم خوندم از مطلب قبلی.بازم برات آرزوی موفقیت دارم.ارشاد دماوند رو هم بهتر که نرفتی. تا اونجا که من خبر دارم هیئت علمی درست و درمونی نداره.
راستی کدوم واحد دانشگاه آزاد هستی. رشته رو هم نگفتی ادبیات یا مترجمی.
پیشم بیا. من آپم.
همیشه موفق باشی.
شاهد

حسین پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 05:57 ب.ظ http://www.mh24851.persianblog.com

آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآی جماعت وبلاگ نویـــــــــــــــــــــــــس...یکی نمیدونه این باران ما کجا رفته؟؟ چرا نیستی تو؟؟؟میرم خودمو حلق آویز میکنم از نگرانیاااااا :ی

پارسا پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 06:34 ب.ظ http://khalvatkadeh.blogsky.com

سلام باران عزیز
آینده از ان توست به شرط اینکه قدر لحظاتی رو که توش هستی بدونی
موفق باشی گل کوچک من.

mh24851 جمعه 1 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 02:50 ق.ظ http://www.mh24851.persianblog.com

به جان خودم من دارم کم کم نگران میشما. کجائی تو دختر؟؟

وااااااااااااااای کجایی تو بارونه خوشمل خودم ...بارون مثه ابجیم دوست دارم ....( بی اغراقا) بعدشششم ..منم دیگه باید کم پیدا بشم ..آخه حالا دیگه نوبته من بیچارس که گیر کنکور بیفتم ...ولی خدایی نیستی نگران شدیم ..یه ندایی بده دیگههه ..قربونت برم ..منتظرتم ..فهلا.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد