شب را نوشیده ام
وبر این شاخه های شکسته می گریم
مرا تنها گذار
ای چشم تبدار سرگردان!
مرا با رنج بودن تنها گذار
مگذار خواب وجودم راپرپر کنم
مگذار از بالش تاریک تنهایی سربردارم
وبه دامن بی تاروپود رویاها بیاویزم
سپیدی های فریب
روی ستون های بی سایه رجز می خوانند
طلسم شکسته ی خوابم را بنگر
بیهوده به زنجیر مروارید چشمم آویخته
او را بگو
تپش جهنمی مست!
او را بگو:نسیم سیاه چشمانت را نوشیده ام
نوشیده ام که پیویسته بی آرامم
جهنم سرگردان
مرا تنها گذار
سهراب سپهری
در آن نیمه های سکوت که پاره پاره وجودم را جستجو مى کنم .درآن هنگام که آتش امید به روی دیدگانم سرد است.در آن هنگام که ابلیس پیرمست پاهای جوانم را زنجیر مرگ میکند.هنگامی که گیاه وجودم زیربارشلاق باران خم می شود و زمانی که حتى تکه ابرى در چشمانم نمی یابم تا کویر سوزان قلبم راسیراب کند در این تاریک ظلمت که دستی ناجی نمی یابم.از آن دوردستهای خیال نوری را می یابم که همچون کهربایی من را به سوی خویش می خواند. *************************************
سلام باران خانم
گفته بودم که باز هم میام ...
اما ...
راستش من با این سهراب سپهری زیاد رابطه دوستانه ای نداریم. آخه سال سوم بود فکر کنم هر چی شعر حفظی تو کتاب ادبیات بود مال سهراب بود منم که اصلا تو حفظ کردن شعر خوب نبودم :یولی از شوخی بگذریم خدائیش شعراش خیلی قشنگه...دل در غم عشق مبتلا خواهم کرد//جان را سپر تیر بلا خواهم کرد...عمری که نه در عشق تو بگذاشته ام//امروز به خون دل قضا خواهم کرد...ولی من با مولوی و حافظ بیشتر حال میکنم. مثل این شعر بالا که فکر کنم ماله مولوی باشه ؛) راستی عکست هم نمیاد نمیدونم چرا؟! بعدش هم آپ کردم؛)
سلام .این روزهازیادحال خوشی ندارم.نمی دانم شماچرابهم سرنمی زنید.دراولین فرصت کلی حرف برات دارم.
سلام نینا جون نمیخوای خبری از کنکورت بهم بدی؟
نمیخوای بگی بلاخره قبول شدی یا (((بازم میگم!))) قبول شدی؟
امیدوارم با خبره خوش بیای!!
نینا من عصبانی ام میدونی چرا؟! آخه یه مطلب فرستادم برای این پرشین بلاگ اما ۲روزه نفرستادتش!!!
من که خسته شدم از بس مطالبمو دیر میفرسته!!!!
دوست هم ندارم دوباره برم توی بلاگفا وبلاگ بسازم چون جاش خیلی مسخره اس و امکاناتش کمتره!!
موندم چیکار کنم بیشتر از وبلاگم نگران تو هستم کجایی؟
روی خط هم که دیگه نمیای!!!
بازم میگم امیدوارم با خبرای خوش بیای!!!
موفق و سلامت باشی خدانگهدار!!
ziba bod,mer30
سلام باران جون امیدوارم حالت خوب باشه راستی خوب شد که اون روز اینجا نبودی که اون صحنه ها رو ببینی وگر نه به قول خودت سیل راه می افتاد اون موقع همه محلمون اب میگرفت
مرسی از اینکه ما رو فراموش نمیکنی ضمنا چون لینک شما از همه بهتر بوداون و اول از همه گذاشتم با ارزوی روزهای خوش برای شما بای تا های
سلام...الن روزها خیلی تنهام....خیلی...ممنونم که سراغی گرفتی ازم
سلام باران جون
مثل همیشه زیبا بود
فعلا
سلام بارونم ...این شعررو تا حالا نشنیده بودم ...از لطفی که نسبت ب هاسمه مزخرفم داشتی ممنون ..بعدشم میگما این عکسه که گذاشتی بالا بیوگرافیت عکسه خودته ها؟؟!؟؟؟؟؟؟؟؟؟