به همه ی دوستام!


اصلا دلم نمی خواد وبلاگم تبدیل به غم نامه بشه!ولی ظاهرا و باطنا انگاری شده باید بگم با عرض معذرت از همه ی دوستای گلم ولی واقعا گاهی احتیاج دارم خودمو تخلیه ی روحی کنم وحرفامو بزنم.
حداقل فکر می کنم شاید توی دنیای مجازی اینترنت کسی باشه که حرفمو بفهمه و حس کنه تجربه های من براش آشنا ست.متاسفانه  من وقتی شادم نمی تونم چیزی بنویسم.اصلا نوشتنم نمیاد.وقتی هم که شروع می کنم به ردیف کردن فریاد های دلم فقط به این فکر می کنم که این  تلخی ها رو بنویسم تا شاید احساس سبکی کنم.بدبختانه این روزا هم دقیقا تو شرایطی هستم که اصلا نمی تونم مثبت اندیش باشم.چون از همه طرف بد آوردم.....
به قول  بعضیها اصلا ارزش نداره که آدم بخواد به آدمای بی معرفت فکر کنه اما من نمی تونم اینجوری باشم.هنوز برام قابل هضم نیست که چرا یه دختر بالغ و عاقل تا چشمش به یه پسر می افته همه رو یادش میره ....اصلا مهم نیستا چون اون آدم خیلی با انسانیتو رفاقت فاصله داره.....
یا چرا وقتی می خوای به یه نفرکمک  کنی آخر سر ازت طلبکار میشه!....از صبح تا شب دارم به خودم دلداری میدم که خیلی چیزای با ارزش توی زندگیم دارم اما نشدنیه...تلقین هم نمی کنم...همه ی تلاشم رو هم برای بی خیال بودن کردم پس لطف کنین نگین تو باید خودتو عوض کنی......چون به نظرم کسی که این حرفو می زنه یا واقعا انقدر خوشه که نمی تونه مشکلات دیگران رو ببینه یا بی خیال بی خیاله!
در هر صورت می خوام تغییر رویه بدم چون خیلی جاها زیادی کوتاه اومدم.ولی دیگه بسه.آدم همیشه می تونه دوست پیدا کنه این رفیق که دیگه نایاب شده!!!!



به هر حال دوستان منو به خاطر تندی لحنم ببخشید....این روزا اصلا دل و دماغ ندارم.یعنی شاید اگه شما هم جای من بودین و پشتتون  به خاطر وفور زخم های خنجر قابل دیدن نبود از این بدتر هم می نوشتین......
اون دوستایی هم که فکر می کنن وبلاگ من غم نام شده اشکالی نداره  می تونن وبلاگ منو حذف کنن....
دوستتون دارم......
این دختر بداخلاق همه رو دوست داره...یعنی سعی می کنه که دوست داشته باشه....


نظرات 9 + ارسال نظر
حسین یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 07:43 ب.ظ http://www.mh24851.persianblog.com

مام این دختر بداخلاق و دوسش داریم.خیلی بیشتر از بعضی از اون خوش اخلاقا.نه کی گفته تو باید خودت و عوض کنی؟ موافقم هر کی این حرف و زده نمیفهمه چی داری میکشی تو...یا شاید میفهمه و خودش و میزنی به نفهمی.اتفاقا من فکر میکنم که باید به آدمای بی معرفت فکر کرد. باید بدونی بی معرفتی یعنی چی...باید بچشی ببینی بی معرفتی یعنی چی...تا خودت بی معرفت نشی... نمیگم بی خیال بی خیال ولی بعضی وقتا باید ساده گرفت. نمیگم برای همیشه ولی بعضی وقتا باید برای یه مدتی فراموشش کنی. وگرنه خیلی اذیتت میکنه.خیلی...اینم بدون که چون با هم هم مسیریم توی این راه، هر وقت که بخای هستم.هر وقت یکی رو خواستی که بشنوه و کسی رو پیدا نکردی.

مهدی یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 08:04 ب.ظ http://mehdiz.persianblog.com

میدونی دختر بد اخلاق!!! تا وقتی ادم برای مردم و حرف مردم زندگیش رو جلو ببره باخته... همیشه خودت باش پیشنهاد ها و انتقاد ها رو گوش بده ولی بر طبق اوونا نباش اگه دیدی به نفعته باش.... آدم هیچ وقت نمیتونه عشقش رو فراموش کنه ... کسی می تونه که عاشق نبوده ولی کسی که عاشق بوده عشقش هیچ وقت از یادش نمیره ... خیلی وقتا آدم جایی رو مثل اینترنت انتخاب می کنه واسه بیان درد دلش... من به شخصه از وبلاگت لذت می برم ... آهنگ وبلاگتم محشره... موفق باشی فعلا

مهتاب یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:50 ب.ظ http://hanooznafasmikesham.blogsky.com

سلام باران جونم
کی گفته بد اخلاقی
وبلاگتم حرف نداره من که خیلی از نوشته هات خوشم میاد عکسات هم که عالین می دونی همین دلتنگی ها هست که باعث می شه آدما بهم نزدیک تر بشن

مهدی یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:49 ب.ظ http://mehdiz.persianblog.com

سلام بارن عزیز من از پرشین بلاگ رفتم داره اذیتم می کنه ... این وبلاگ حدود ۳ سال داشتم ولی خوب این پرشین بلاگ آدم بشو نیست!!! آدرس جدیدم اینه:
www.forgotten-amorous.mihanblog.com
لطفا بهم سر بزن خیلی خوشحال می شم ... فعلا بای

مرمر دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 01:40 ق.ظ http://sangesepid.persianblog.com

سلام باران عزیزم. کنکورو چه کردی، نتایج رو میگم... ان شاا... که هر چی صلاحه پیش بیادش:) منم مثل تو بودم، فقط زبان میخواستم. همون سال اول هم همین شهر خودمون ، اهواز قبول شدم، الان هم 3 سال گذشته..... باز هم برات تعریف میکنم گل خانوم..... :) خوش باشی

یحیی دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 07:07 ق.ظ http://roze-sahra.blogsky.com

سلام باران عزیزم
متن خیلی زیبا بود.....لذت بردم از خواندنش
به من هم سر بزن خوشحال میشم
ارزوی موفقیت برای شما دارم....... تا بعد

bacchus دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 08:20 ق.ظ http://mortalkombat.blogsky.com

این که میگی می خوای تغییر رویه بدی دیگه جای هیچ بحثی نمی زاره...جز این که موفق باشی...

زندوووووووووووووووووونی دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:58 ق.ظ

سلام بارون جونه خودم ..خوفی عزیزم ... منم بد نیسم ..شادمانه ها اصلا نوشتن نمیخواد .. نه من که همین نوشته های غم انگیزتو دوس دارم ... البته بارون حتی تو اون نوشته های شادت هم یه اثری از این بود که غم داری تو هم ... ولی مشخص بود که نمیخوای بگیشون الانم داری یه جورایی خودتو دلداری میدی ... ولی بدون که من خیلی دوستت دارم ..تو یکی از بهترین دوستای هستی که من تو عمرم داشتم ..وبدون تا زمانی که منو وبلاگم هستیم .. همیششششششششششه به یادتم ..تا روزی که اصلا بمیرم فراموشت نمیکنم ..عزیزم ..از هر چی که دوس داری بنویس ...من همه نوشته هاتو دوس دارم ..مخصوصا نوشته های این وبلاگت حس میکنم خیلی به من نزدیکی ..خوب دیگه من با اجازه فهلا

امیر پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:49 ب.ظ http://sos44.persianblog.com

سلام:من سعی میکنم ،و فقط سعی میکنم بشناسم که این دختر خجالتی کیه؟؟؟باران عزیز من نمیخواهم تورو به امیهای واهی بکشونم چون اصلا نمیخوام تورو ببینم هیچ وقت هیچ زمان پس من تو رو به خاطر گرفتاریهایی که داشتم و تومیدونی میخوهم وبس نه اصراری دارم که عوض بشی نه اصلا میخوام،تو داری وارد وادی میشی که من قبلا شدم حالا اگه میخواهی بشو من آخرشو میدونم تو بر خلاف اون دوستمون میدونی من چی کشیدم و من وحس کردی،پس میدونی دروری نمیگم همین؟؟؟میدونی یا نه؟؟؟تو زندگی من و میدونی مگه نه؟؟؟من شرمندم که حرفام بد تعبیر میشه از طرف دوستاتن وبلاگ نویس تو که اصلا نمیتونن بفهمند عمق دردیو که میکشم متاسفم.......................................................................................................

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد